توی ذهنم هر آهنگی به نام یه جایی ثبت شده؛ با هر بار گوش دادنش برمیگردم به اون مکان و زمانی که چند روز، چند ماه یا چند سال قبل با اون آهنگ باهاش خاطره ساختم.
بدون هیچ شک و یقینی و اگه هزار سال دیگه هم بگذره آهنگ my heart will go on منو میبره به کوچهی ظرافت و صبحهای اتوبوس مدرسه و یه ظهر دلنشینی که هانیه و هدیه ته اتوبوس این آهنگ رو خوندن و من تنهایی سمت چپ اتوبوس کنار پنجره نشسته بودم و به خیابون نگاه میکردم و بدجور تو حالِ آهنگ غرق شده بودم.
"somebody's me" منو میبره به فلکهی فرودگاه و پنجشنبه شبِ زمستونی که به خوابگاه برمیگشتم و در طول مسیر این آهنگ رو چند بار گوش دادم. اون شب از مسیر کوچه پس کوچهها برنگشتم. کل راه تو خیابون اصلی بودم و سکوت شهر بینهایت زیبا شده بود. یه چیزی هست میدونم راضی نیستی اما شبها از اینکه میرسونمت و همراهیت میکنم بی نهایت لذت میبرم. آه حتی مسیر برگشت با طعم تلخی جدایی باز هم برام عجیب و دوست داشتنیه.
متاسفانه با موسیقی فیلم "امیلی"، آهنگهای Le moulin و La valse، خاطرهی خوبی ندارم. منو یاد صبحهای تابستون میندازه که شوشتری میرفتم. در خط واحد برای اینکه انرژی بگیرم و خواب آلود نباشم بارها این آهنگهای بی کلام رو گوش میدادم و حالا حالم ازشون به هم میخوره. حالم از شوشتری و تمام روزهایی که تو شلوغی های بی در و پیکرش گم شدن به هم میخوره. خدا رو شکر که اومدم بیرون. خدا رو شکر این عذاب رو که مثل خوره به جونمون بود رو به هر قیمتی که داشت ول کردم.
میترسم. یه ترس الکی و بیخودی که میدونم راه حلش فرار نیست. تا کی میخوام فرار کنم و بهونه بیارم؟ تا سی سالگی؟ چهل یا پنجاه سالگی؟ ویولن زیر تخته و روزی هزار بار چشمم بهش میفته. وای خدا حتی از خوندن خانهی ادریسیها هم دارم فرار میکنم. رودابه پروندهی این قضایای بلاتکیلف رو کی میخوای باز کنی و به سرانجام برسونی؟
* دوسِت دارم.
یک سالگیمون مبارکمون!
رو ,هم ,آهنگ ,بی ,اتوبوس ,تو ,این آهنگ ,میبره به ,منو میبره ,آهنگ رو ,و به
درباره این سایت