آفتاب صبح پنج شنبه
آه.
برگشتم به عکس های مان. احساس کدام عکس زیباتر است؟ عشق در کدامیک بیشتر هویداست؟ هرچه قدر نگاهشان می کنم و فکر میکنم، به جوابی نمی رسم. چطور توانستی از بین شان انتخاب کنی و چاپ کنی؟! والبته که چه کار خوبی کردی.
عکس مان در قاب کوچک نقره ای اش، جا خوش کرده و چشمم را می نوازد.
خودت بگو در مسجد نصیر الملک شیراز دوست داشتنی، جز نوای دوست داشتن، چه صدایی می آمد؟
بگو در بحثی که همان روز بالا گرفت، در اشک هایمان، چه صدایی می آمد؟
آه.
دلم میخواهد هر قدمی که با تو باشد، هر جای شهر که باشد،هر بحثی، هر لبخندی، هر خنده ی از ته دلی، هر گریه ای، هر آغوشی و حتی هر بازگشتن به خانه ای، برایت جز "دوستت دارم" پیغام دیگری نداشته باشد.
یاد پیچ و خم های هدایت و معدل بخیر.
درباره این سایت